بسمه تعالی
یکپارچگی، کارآمدی، اشراف و امنیت
تبیین شعار)یکپارچه سازی):
یکپارچه سازی، فرآیند های کسب و کار را برای سازمان هایی که به دنبال برقراری ارتباط موثر بین سیستم های اطلاعاتی کسب و کار خود هستند، امری ضروری می داند.یکپارچه سازی فرآیند ها، امکان خودکارسازی فرآیندهای کسب وکار، یکپارچگی سامانه ها و خدمات و به اشتراک گذاری امن داده ها بین برنامه های کاربردی مختلف که در ارتباط با کسب و کار شما هستند را فراهم می کند.
توانایی غلبه کردن بر چالش های یکپارچگی فرآیندهای کسب و کار به سازمان ها این اجازه را می دهد که سامانه های مورد استفاده این سازمان به صورت داخلی و خارجی به هم متصل و با هم ارتباط داشته باشند. علاوه بر این یکپارچگی فرآیندهای کسب و کار امکان خودکارسازی انواع فرآیند ها شامل فرآیندهای اصلی، فرآیندهای مدیریتی و فرآیندهای پشتیبانی را فراهم می کند.با یکپارچه کردن فرآیند های کسب و کار سازمان شما باعث کاهش نگرانی ها در مورد چالش یکپارچگی می شود و موجب می شود که بتوانید انرژی و زمان بیشتری را برای رسیدگی به کسب و کار خود صرف کنید.
همه ی کسب و کار ها و سازمان ها به این نیاز دارند که بتوانند فرآیندهای کسب و کار خود را خودکار سازی کنند، سیستم های داخلی خود را بهتر یکپارچه کنند و داده ها و اطلاعات خود را به صورت ایمن با ذینفعان بیرونی خود به اشتراک بگذارند. با یکپارچه کردن فرآیندهای کسب و کار سازمان شما همه ی موانع بین سامانه ها و داده های شما را از سر راه بر می دارد و امکان ایجاد فرآیندهایی را به وجود می آورد که می تواند برای ذینفعان داخلی و خارجی کسب و کار شما ایجاد ارزش کند.
سازمان های تجاری بر اساس اهداف خود بر پایه مجموعه ای از فرایندهای کسب وکار شکل می گیرند. اما این فرایندها به مرور زمان با رشد سازمان پیچیده تر می شوند، در نتیجه مدیریت فرایندها و نظارت بر عملکرد سازمان ها به فن اوری های ویژه ای نیاز دارند. مدیریت فرایند کسب وکار از موضوعاتی است که به کمک روش های متنوع، امکان مدیریت بر فرایندها و عملکرد سازمان را به بهترین نحو ممکن فراهم می سازد. شناخت فرایند و طراحی آن بر پایه نیازمندی ها، مدل سازی فرآیند و در نهایت پیاده سازی یک سیستم اطلاعاتی برای کنترل و مکانیزه نمودن فرایند امری ضروری است. بنابراین سیستم مدیریت فرایند کسب وکار بستری فراهم می آورد تا به وسیله آن انجام گردش کار سازمان بر اساس فرایندها به صورت کاملا مکانیزه و خودکار در آید. با استفاده از این سیستم مدیران و برنامه ریزان سازمان می توانند فرایندهای اجرایی سازمان را مطابق نظر خود تعریف نموده و در هر زمان تغییر دهند. این سیستم ها امکان شناسایی، مدل سازی، استقرار، اجرا، مدیریت وظایف، یکپارچه سازی با سایر سیستم های اطلاعاتی و مانیتورینگ و بهبود فرایندهای کسب وکار سازمانی را به صورت استاندارد در اختیار سازمان قرار می دهند و از آنجا که فرایندهای تجاری کلید موفقیت هر سازمان می باشد، داشتن یک سیستم مدیریت فرایند کسب وکار قوی در سازمان حائز اهمیت است. زیرا سازمان را قادر می سازد تا فرایندهای کسب وکار جدیدی را ایجاد کند و فرایندهای موجود را مطابق با تغییرات محیطی بهبود بخشد.
اعمال اصلاحات در سازمانهای دولتی از جمله اصلاح و بهبود تشکیلات سازمانها ، تقویت نظام بودجه ریزی مدیریت مالی اثربخشی و... می تواند در کاهش عرضه فساد اداری موثر باشد.
1.مسئولیت پذیری واحد شرکتها در قبال ذینفعان
2.در اختیار قرار دادن تمامی امکانات به کارکنان جهت توانمندی در برخورد مشکلات و بسیج امکانات
3.ایجاد وحدت رویه مجموعه اقدامات و فعالیتهای اجرایی در راستای چشم انداز صنعت
4.کوچک سازی وکاهش تصدی گری و رفع و حذف تمرکزهای غیرضروری به طور همزمان گسترس حیطه نظارت و اعمال حاکمیت
5.عدالت محوری در جذب، تداوم خدمت و ارتقای خدمات
6.رعایت عدالت در نظام پرداخت و جبران خدمات
7.چابک سازی ، متناسب سازی و منطقی ساختن تشکیلات اداری در جهت تحقق اهداف چشم انداز
8.خدمات رسانی برتر ، نوین وکیفی به منظور ارتقای سطح رضایتمندی و اعتماد مردم
9. کار آمد سازی و هماهنگی ساختارها و شیوه های نظارت وکنترل اداری و یکپارچه سازی اطلاعات
تبیین شعار)کارآمدی):
مفهوم کارآمدی از مهمترین مفاهیم علوم مدیریت و اقتصاد به شمارمی آیند.کارآیی و کارآمدی یکی ازاهداف و آرمان های بنیادی هر نهاد و سازمان بوده و به معنای دستیابی به اهداف و منافع مورد نظر و بالا رفتن کیفیت کار و رسیدن به نتیجه مورد نظر در زمان مقرر است.
برای دستیابی به کارآیی، ابزارها و معیارهایی لازم است. که هر یک از آنها اهمیت به سزایی در بهبود کارآیی و کیفیت تحقق اهداف دارد. امروزه دغدغه اصلی سازمان ها و نهادها اعم از دولتی و غیردولتی و بسیاری ازسازمان های اجتماعی و اقتصادی به سرانجام رساندن هرچه بهتر اهداف و وظایف سازمانی منحصر به فردشان است.بر این اساس سازمان ها برای خود برنامه ها و طرح های متعدد و گوناگونی در رسیدن به اهدافشان دارند.این کار می تواند رضایت و خشنودی هر چه بیشتر جامعه هدف را به دنبال داشته باشد.کارآمدی متضاد بی تدبیری و بی فکری و بی اثری و عدم کارآئی است. که توازن میان هزینه ها، دست آوردها و نیازها برای دست یابی به کارآمدی نهایی را درپی داشته و در حقیقت بیانگر قابلیت و توانایی اداره سازمان و افزایش کیفیت است.کارآمدی و اثربخشی وکارآیی به معنای استفاده مطلوب ازمنابع، عوامل تولید و قابلیت و توانایی رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده ومشخص می باشد. علمای مدیریت به دو مولفه کلیدی "رهبری موثر و جوسازمانی " در تعالی شرکت ها تاکید نموده و آنها را دو بال موفقیت در سازمانها معرفی و تلاش رهبری برای کارآمدی در سازمان را تنها با ایجاد جو سازمانی مناسب قابل تحقق می دانند و ضمن با اهمیت دانستن آنها، نبود فضای جو سازمانی را یک تراژدی بزرگ برای موفقیت درسازمان عنوان و مدیریت فراگردد به کارگیری موثر و کارآمد در منابع مادی و انسانی بر مبنای یک نظام ارزشی پذیرفته و سازماندهی و بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل عملیات برای دستیابی به اهداف تعیین شده را از طریق برنامه ریزی عملیاتی می دانند .عوامل سازنده در کیفیت و کارآمدی به شرح زیر احصاء می گردد:
عامل روان شناختی: برخورداری فرد از وجدان کاری و انجام امور محوله به طورکامل
عامل آموزشی : شاخص مهارت فرد در استفاده ازتلفیقی از تجربه،آموزش و تحصیلات
عامل مدیریتی : شاخص داشتن نظم و انضباط اداری
عامل فرهنگی و اخلاقی : شاخص احساس مسئولیت فرد در قبال بیت المال سازمانی
عامل مبتنی بر رسالت و اهداف سازمانی: شاخص تلاش فرد در جهت تحقق چشم انداز و اهداف
عامل فیزیکی و مادی: شاخص تناسب حقوق وفعالیت کاری
همان گونه که بیان شد رهبری موثر و جو سازمانی دو بال موفقیت سازمانند و تلاش رهبری برای کارآمدی در سازمان تنها با ایجاد جو سازمانی مناسب قابل تحقق است باید توجه داشت هر چه چالش های سازمانی گسترده تروتنوع شغلی زیاد باشد احتمال مناسب نبودن جو سازمانی بیشتر است. نقش رهبری سازمان، در تسهیل کارها و حمایت از کارکنان و با قبول ریسک اشتباهات آنها نسبت مستقیمی در بهبود فضای سازمان دارد.افراد در سازمان هر مقدار حرفه ای فکر کنند و نقش مثبت خود را با روحیه بالا انجام دهند سازمان می تواند فضای مناسب تری به خود بگیرد و هر قدر مشاغل کارکنان استانداردتر و شرح وظایف آنها نزدیک به شرایط انجام باشد بر فضای سازمانی مناسب موثر خواهد بود با عنایت به موارد ذکر شده 6عامل کلیدی در جو سازمانی مناسب مورد اشاره قرار می گیرد:
1-انعطاف پذیری: درجه آزادی کارکنان در انجام ریسک و نوآفرینی و چگونگی ضوابط و مقررات سازمانی که در انجام آزادانه فعالیت ها تاثیر می گذارد.
2- مسئولیت پذیری : چقدر کارکنان نسبت به مسئولیتی که دارند اشراف دارند و آن را درک می کنند.
3- استانداردها: کارکنان به چه میزان به استانداردهای کارکردی و ظرفیت تحمل فشارهای سازمانی برای بهبود عملکرد خو گرفته اند.
4-پاداش:چه میزان پرداخت پاداش به عملکرد کیفی افراد وابسته و با عدالت همراه است.
5-شفافیت مسیر: چه میزان ارکان جهت ساز که ترکیبی از رسالت، ماموریت سازمان و چشم اندازاست به شکل کاملا شفافی ترسیم شده است.
6- تعهد: اهداف مشترک سازمان و کارکنان چقدر نزدیک و چه میزان تعهد و مسئولیت پذیری در کارکنان برای اهداف سازمان وجود دارد.
با توجه به شاخص های ذکر شده می توان نتیجه گرفت ارکان اصلی کارآمدی در یک محیط کار با نیروی انسانی کیفی و توانمند شامل"وجدان کاری، توانایی کارگیری کارکنان ازتحصیلات،تجربه کاری،آموزش، رعایت نظم و انضباط اداری، احساس مسئولیت در حفظ و حراست از اموال سازمان، تلاش برای تحقق چشم انداز و اهداف و نیز تناسب حقوق با فعالیت کاری می باشد.
تبیین شعار) اشراف و امنیت )
امام جواد علیه السلام فرمود:" من لم یعرف الموارد اعیته المصادر" هرکس موقعیت شناس نباشد جریانات، او را می رباید وهلاک خواهد شد.( بحارالانوار، ج 68، ص 340)
اشراف اطلاعاتی یکی از نیازهای اساسی و بنیادین و در حقیقت یکی از عوامل موفقیت در فعالیت های حراستی است که نقش مهمی در تأمین نیازمندی های اطلاعاتی و عملیاتی دارد . در واقع اشراف اطلاعاتی با کسب اخبار و اطلاعات و احاطه و اشرافیت بر موضوعات پیرامونی ارتباط داشته و به شکلی دقیق و عمیق، واقعیتهای عینی و ذهنی را در ابعاد مختلف بهگونهای روشن و شفاف به تصمیمسازان ارائه میدهد.
اشراف اطلاعاتی موجب می شود با کسب اخبار و اطلاعات و احاطه و اشرافیت بر موضوعات پیرامونی و پیش بینی حوادث و نقاط کور و غیرقابل دسترس پیشگیری از وقوع جرائم و شکست های حفاظتی حاصل گردد و لذا با ارایه تحلیل مناسب و حضور قدرتمند در عرصه های مختلف، باعث خنثی سازی آسیب ها و تهدیدها می گردد.
امنیت به معنای آرامش، آسودگی، ایمنی است . در فرهنگ سیاسی، مهمترین عنصری که برای امنیت منظور می کنند «فقدان تهدید» است . البته چون فقدان تهدید به طور مطلق و تام، دست نیافتنی است به «حداقل رساندن تهدید» را در مفهوم امنیت کافی دانسته اند . اگر به همین معنا قناعت کنیم، قهرا مقوله امنیت مفهومی نسبی است که دارای مراتب شدت و ضعف است . البته باید به این نکته توجه داشت که گاهی ممکن است عامل عینی تهدید وجود نداشته باشد، اما در عین حال شخص و یا جامعه احساس امنیت نکند . بنابراین، امنیت حقیقی، آمیزه ای است از وضعیت فیزیکی و فکری.
امنیت پایه هر نوع فعالیت فردی و اجتماعی است و بدون آن بنیاد و اساس جوامع بشری از ساده ترین آنها در گذشته های دور تاریخی تا جوامع مدرن فعلی به خطر می افتد، بنابراین مایه قوام و دوام یك جامعه، امنیت است.